باران که می بارد یاد تو می افتم
لحظه هایم جان می گیرد ،
و دلم را به سوی تو روانه می کنم ...
نمی دانم چه برقی در نگاه توست ،
که با هر لحظه دیدنت آرام می شوم!
باران که می بارد و نگاهم به هر طرف می چرخد
تو را در آستانه چشمانم می بینم ...
گوشه ای می نشینم و به جایی خیره می شوم !
باران که می بارد دلم عاشق تر می شود ،
ابر نگاهم فرو میریزد و گونه هایم خیس می شود ...
نه از بی کسی و نه از هجوم تنهایی ،
بلکه از شوق دیدار روی تو جاری می شود!
باران که می بارد همه چیز جز تو ،
از یادم فراموش می شود
دوست داشتنت جاودانه می شود
باران می بارد و من به هوای بودنت
ماندگار می شوم ...
و باور می کنم ،
این احساسی ست که پنهان نمی ماند
باران می بارد امشب دلم غم دارد امشب
آرام جان خسته ره می سپارد امشب...