کاش من گرمی خورشید نگاهت بودم

کاش من معنی پژواک صدایت بودم

 

شهره ی شهر به تقوا شدم اما هیهات

دلباخته ی صنعت ابروی کمانت بودم

 

در سرودن ز غم خاطره ها خیری نیست

کاش من شاعر چشمان خمارت بودم

 

می تپد در دل این ثانیه ها قلب جنون

کاش من نبض همین ثانیه هایت بودم