نه !
کاری به کار عشق ندارم
من هیچ چیز و هیچ کسی را
دیگر
در این زمانه دوست ندارم
انگار
این روزگار چشم ندارد من و تو را
یک روز
خوشحال و بی ملال ببیند
زیرا
هر چیز و هر کسی را
که دوستتر بداری
حتی اگر که یک نخ سیگار
یا زهر مار باشد
از تو دریغ می کند...
پس
من با همه وجودم
خود را زدم به مُردن
تا روزگار، دیگر
کاری به من نداشته باشد
این شعر تازه را هم
ناگفته می گذارم...
تا روزگار بو نَبَرد...
گفتم که
کاری به کار عشق ندارم!
سه شنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۳۰ ب.ظ
۹۵/۰۸/۱۱
۰۲ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۱۳
مهری
من خییلی شعر دوست دارم بسیار زیبا. لطفا در صورت تمایل
منو با عنوان "دوخط کتاب.شعر و موسیقی" لینک کنین و
خبرشو بدین تا منم شما رو با هر عنوانی که دوست داشتین لینکتون کنم . ممنون .
حامد عبدالهی
در جواب چیزی ندارم بگم...
خالی شدم از حرف، پر شدم از بغض
حرف ها دارم ولی دردی رو دوا نمیکنه
شاید در جواب فقط بتونم همین رو بزارم:
تو مرا
آنقدر آزردی
که خودم کوچ کنم از شهرت!
بکنم دل ز دل چون سنگت!
تو خیالت راحت
میروم از قلبت!
میشوم دورترین خاطره در شبهایت...
تو به من میخندی..
و به خود می گویی:
باز می آید و میسوزد از این عشق! ولی؛
برنمیگردم نه!!
میروم آنجایی
که دلی بهر دلی تب دارد...
عشق زیباست و حرمت دارد!
تو بمان...
دلت ارزانی هرکس که دلش مثل دلت
سرد و بی روح شده است...
تو بمان در شهرت...
تو بمان!
"مولود مهدی"
خالی شدم از حرف، پر شدم از بغض
حرف ها دارم ولی دردی رو دوا نمیکنه
شاید در جواب فقط بتونم همین رو بزارم:
تو مرا
آنقدر آزردی
که خودم کوچ کنم از شهرت!
بکنم دل ز دل چون سنگت!
تو خیالت راحت
میروم از قلبت!
میشوم دورترین خاطره در شبهایت...
تو به من میخندی..
و به خود می گویی:
باز می آید و میسوزد از این عشق! ولی؛
برنمیگردم نه!!
میروم آنجایی
که دلی بهر دلی تب دارد...
عشق زیباست و حرمت دارد!
تو بمان...
دلت ارزانی هرکس که دلش مثل دلت
سرد و بی روح شده است...
تو بمان در شهرت...
تو بمان!
"مولود مهدی"
♪بانو روانیـ♪
خیلی عالی بوووود