چهره ی بی قرار آسمان

در حوضچه حیاط خانه مان پنهان شده!

ستاره ها به هول و ولا افتاده اند

ماه دست و پایش را گم کرده است

بس کن این همه آشوب نگاهت را

منکه میدانم 

باز چشم دوخته ای به ابرهای بی باران

باز باردارشان میکنی

باز میبارند

باز منِ بیچاره میمانم

با کوچه های خیسی که...

بدون تو تحریم کرده ام

شاعر نیستم

اما در اوج جوانی

پیر از تو گفتن شده ام

حالا اگر میتوانی

جز من..

به مرد دیگری بیاندیش!

#علی_سلطانی