رمان بسیار زیبای بی من مرو برای موبایل آندروید-جلد اول

یک جمله زیبا از این رمان:

"درد وقتی تقسیم نشود ، فرد را به تبعید در خودش محکوم میکند .

دانلود رمان برای موبایل+خلاصه قسمتی از آن در ادامه مطلب..

قسمتی از فصل یک :

رامش که هنر ساعت ها حرف زدن و چیزی نگفتن از صفت های بارزش بود به قول خودش برای اینکه شوهر را از عالم انجماد بیرون بکشد خود را به مقصود برساند ، لحن کلامش را مخملی کرده بود. زبان چرب و نرم او برای شوهری چون بهنام زبان چندان آشنایی نبود ولی به رغم تصنعی بودنش برای مردی که طی شانزده هفده سال زندگی مشترک به جز نامزدی و چند ماه اول زندگی بقیه ی سال ها را خاررزارهای دل پشت سر گذاشته بود و احساسات پر شورش بی آن که در بستری مناسب به جریان بیفتد و ایجاد لذت بکند به دست انداز افتاده بود غنیمتی به شمار می آمد. و حالا در فضایی که شادی شکننده ای در آن موج می زد احساس خوبی داشت.
بهنام مردی آرام ، بی ازار و نرم خو بود و مثل خیلی ها موقعیت زندگی او را شرطی کرده بود
همه دوستش داشتند و او بی آن که از جا تکان بخورد همه جا بود. در قلب همه. این هنر ناپیدایش بود. سلطه ی سحرانگیزی که نزد همه محبوبش می کرد. این روحیه و این نوع شخصیت دلخواه بسیاری از زن ها بود. اما برای رامش که همچون توده ای پر حرارت و به همفشرده، با طغیانس جادویی و غیر قابل درک ، در زمره ی افراد برونگرا قرار می گرفت ، نه تنها دلخواه نبود بلکه غیر قابل تحمل هم بود. بین آن دو تضاد گیرایی وجود داشت.
رامش با زیبایی کولی وارش از همان سنین بلوغ نگاه ها را به سوی خود جلب می کرد . چشمان کشیده و سیاه و چهره ی سپید و گونه های برجسته و گلرنگش زیبایی گول زننده ای داشت که همه را اغوا می کرد. بهانام در آن چشم های درشت و بیمناک ، طرح سرگردانی خود را می دید. آن دو در سن پایین ازدواج کرده بودند. در سنی که هیچ ## نمی تواند ادعا کند ازدواجش از روی عقل و منطق صورت گرفته است.
بهنام قبل از به پایان رساندن دوره ی سربازی به رامش دل بست و در تمام دوران خدمت در آرزوی به پایان رساندن آن دوران فرسایشی ، دلش به نامه های عاشقانه و کودکانه ی او گرم بود
رامش عشق را با آرزوی رهایی از خانه ی پدری و رسیدن به فضایی آزاد اشتباه گرفته بود. از عشق تا ازدواج فاصله ای بود که او نمی توانست از آن بگذرد.
 
دانلود رمان بی من مرو برای آندروید apk:
 
 
جلد دوم رمان به زودی آماده میشود.