آه ، اکنون دیریست

که فرو ریخته در من ، گویی

تیره آواری از ابر گران

چو می آمیزم ، با بوسه ی تو

روی لب هایم ، می پندارم

می سپارد جان عطری گذران

آن چنان آلوده ست

عشق غمناکم با بیم زوال

که همه زندگیم می لرزد

چون تو را می نگرم..............