‏به خودت میای میبنی تو انزوا غرق شدی و دیگه نمیتونی بیرون بیای، اوایل هرازگاهی دوستانی میان حالتو میپرسن و میخوان از این وضعیت درت بیارن، اما کم کم اونارو هم خسته و کلافه میکنی و تنهاییتو بغل میکنی